در اسناد تاریخی آمده است بعد از حمله های وحشیانه ای که اقوام بابلی و آشوری بر کوهنشینان غرب ایران جهت نابودی قوم کاسیت داشتند سرانجام به واسطه یکی از شاهان کاسیت ملقب به آگوم دوم کهدر واقعه نام اصلیش کاکریمه بود به تجاوزات آنها خاتمه داده و توانستند ثبات و امنیت را به ممالک خود برگردانند . اما طولی نکشید کاکریمه که خود را فرستاده الهه کارا می دانستد به این فکر افتاد که بهترین را برای دفع تجاوزات همسایگان غربی خود تصرف سرزمین آنها وتسلط مطلق بر آنها اما در این راه دست به صلاح نبرد و شگرد جنگ فزیکی و رو در رو را پیشه نگرفت بلکه بهترین دانشمندان ، رزم آوران ، ومفرغ کاران خود یا در اصطلاح یونانیان اکاسیهایشان را به عنوان فراری روانه بابل کرد و تا آنان باب مقابله با کاسیها در آنجا مشغول کار و زندگی شوند . و طولی نکشید که این سیاست و ترفند کاردو کارساز شد و طی مدتی کوتاه کاسیها توانستند تمام زمام امورات دولتی ، اقتصادی ،جنگی ... بابل را به دست گیرند که حتی در این راه جهت نفوذ بیشتردرعمق وجودشان به دین و مذهبشان گرویدن که بعد رگه های از اعتقاد بابل یان و عیلامیان در مذهب کاسیها ماندگار میشود . واین باعث شد که بدون خونریزی و جنگی به طور نامحسوسی بابل با تمام وجود در اختیار کاسیها قرار گیرد واز آنجایکه مردم بابل بیشترین توجه و خواستشان حفظ ارزشهای دینیشان بود و آن زمانه نیز میدیدند کاسیها فو ق العاده به مسائل مذهبی آنها حرمت مینهند و پیشرفت و آسایش را به ارمغان آورده اند در خصوص سرنگونگی حکومتشان ایستدگی و مقاومت زیادی نکردند و همین سبب حکومت 500 ساله کاسیها بر دیگر ملل همسایه غربی خود خصوصاً بابل شد . که این دوران را تاریخ دانان و باستان شناسان یکی طلائی ترین دوران عهد باستان درعرصه پیشرفت علم و ثبات امنیت به واسطه اقتدار حکومت کاسیها می دانند . که این امر جدای از قدرت قوم کاسیت مرعون درایت و هدایت امپراطور کاشیها کاردو بوده است . که بعدها کل امپراطوری کاسیت در آن دوران به امپراطوری کاردونیاش معرفی و شناخته می شود . در خصوص قدرت کاردونیاش در کتیبه ای از شاهان دولت آشوریان در آن زمان آمده که : ما وقتی جهت تصرف و چپاول کاسیها به کوهستانها رسیدیم به مدلی از اقوام کوهنشینان هیتیا( کاسیها = مردم لرستان کنونی آن زمان ) که تا آن زمانم همچین رزم آورانی را ندیده بودیم آنها دستمارهای سرخ رنگ بلندی را از بغل بر موی مجعد خود بسته بودند . یا برخی از آنها سرپو شهای پشمین لبه را به سر کرده بوند . وقتی به آنها حمله کردیم با پرتاپ صلاحهای که در اختیار داشتیم ایشان در مقابل ما اشخاصی را گماشته بودند که تن پوشهای ضخیم متفاوت بلند و کوتاه از جنس پشم در تن داشتن که در مقابل پرتاب صلاح ما از آنها به جای سپهر استفاده میکردند و صلاحهای ما بر آنها کارساز نبود ( کپنکهای نمدی امروزی ) و وقتی نبرد تن به تن شد لشکریان ما وقتی با گرز وصلاحهای کبونده و برنده به سینه آنها میزدند لباسهای آنها آنقدر محکم و مقاوم بود که صلاحهای ما را پس میزد و همین امر باعث شکست ما از اقوام کاسیت شد . چرا که آنها جدای اینکه جنگجویانی بی نظیر بودند دارای رهبری قوی و علمی منحصر از لحاظ ساخت ابزار آلات جنگی بودند . برگرفته از هفته نامه شهاب اسمانی (نوشته شده توسط بهزاد پاکدل)